حرف آخر ...

مرا ببخش از اینکه همیشه سرد بودم ...

مرا ببخش از اینکه سخن تازه برا گفتن نداشتم ...

مرا ببخش از اینکه نتونستم داوی دردت باشم ...

مرا ببخش از اینکه توی عشق کم اوردم ...

و آخر ...

مرا ببخش از اینکه یک سال دوست داشتم ولی جراتش رو پیدا نکردم که بگم عاشق شدم ...

...

آرزو ...

بعد از پشت سر گذاشتن یه دوران پوچ و بی محتوا تصمیم دارم متحول بشم . امروز باید تصمیم  را تحقق بخشید ... فردا دیره ... آخه چقدر انتظار ؟

ما کاری به کاره تقدیر نداریم ... خدایا شکرت ... ماکه قصد ناشکری نداریم ... خدایا ازت ممنونم به خاطر اینکه به من نشون دادی فاصله آرزو و هدف خیلی کوتاه ...

همه جوره راضی هستم ... ولی آخه ... دلم رو چی کار کنم ... این یه چیز دیگه می خواهد ... تیکه تیکه شده ...هر گوشه ای رو به یکی سپرده ...

خدایا الان شاید صدای فریاد اون مادری که خون بچه اش تصویری روی سینه دیوار به نمایش گذاشته  رساتر از درد دله منه...

از من گذشت ... به آرزوی اونی که من دوسش دارم برس ... خط انتظار رو براش تموم کن ...

اینه آرزوی عاشق ...